میگی مهم نیست.. اما وقتی اسمشو میشنوی داغ دلت تازه میشه... میگی مهم نیست.. اما وقتی بهش فکر میکنی اشک تو چشمات حلقه میزنه... میگی مهم نیست.. اما میدونی چقدر دوسش داری... پس نگو مهم نیست...مهمه اما نیست..
به گزارش "ورزش سه"، لیونل مسی نزدیک به 50 روز پیش در بازی مقابل لاس پالماس دچار مصدومیت از ناحیه زانوی چپ شد و پزشکان بارسلونا تشخیص دادند که او برای بهبودی کامل، حداقل باید دو ماه از میادین به دور بماند اما در پیش بودن ال کلاسیکو(6روز دیگر)، فوق ستاره آرژانتینی را واداشته است تا زودتر از زمان مقرر تمرینات آماده سازی خود را شروع کند.
نزدیک به 4 روز است که از بازگشت مسی به تمرینات بارسا می گذرد و البته هنوز بصورت دقیق مشخص نیست که او به بازی حساس برابر رئال خواهد رسید یا خیر؛ با این حال نتیجه یک بررسی آماری نشان می دهد که مسی در بازگشت از مصدومیت ها، معمولا نمی تواند نمایش واقعی خود را در زمین اجرا کند.
مسی اولین بار سال 2004 برای بارسلونا به میدان رفت و از آن تاریخ، 13 بار دچار مصدومیت های ریز و درشت شده است. مسی در 13 بازگشت خود به میادین، تنها موفق به زدن 6 گل شده است؛ به عبارتی هر 96 دقیقه یک گل برای او به ثبت رسیده. او در بیش از نیمی از این بازی ها در گلزنی ناکام مانده و البته در دادن پاس گل هم توفیق چندانی نداشته است.
البته آخرین بار مسی سال 2013 بود که به دلیل مصدومیت در بازی مقابل بتیس، نزدیک به دو ماه از میادین به دور ماند ولی در بازگشتش به مسابقات، در کوپا دل ری طوفانی ظاهر شد و دو گل به ختافه زد. حال باید دید که اگر مسی به ال کلاسیکو برسد، می تواند گلزنی کرده، پاس گل بدهد یا خیر.
موراتا تابستان 2014 از رئال مادرید به یوونتوس پیوست. رقم این انتقال 22 میلیون یورو بود ولی دو بند در قرارداد این بازیکن گنجانده شده است که به رئال اجازه می دهد این بازیکن را به تیم خود بازگرداند.
بر اساس این دو بند، رئالی ها با پرداخت 30 میلیون یورو در تابستان 2015 و 35 میلیون یورو در تابستان 2016، می توانند موراتا را دوباره به خدمت بگیرند. موراتا هم اکنون 2.2 میلیون یورو از یووه حقوق دریافت می کند اما مدیران این باشگاه قرارداد جدیدی به وی پیشنهاد کرده اند که بر این اساس، میزان دریافتی سالیانه او به 3.5 میلیون یورو خالص خواهد رسید ولی موراتا هنوز پاسخی به این پیشنهاد نداده است.
ارنستو برونزتی در مصاحبه با توتواسپورت و در رابطه با موراتا گفت:" مطلع شده ام که رئال مادرید قصد دارد موراتا را تابستان آینده بازگرداند. البته اینکه انتقال او ممکن شود یا خیر، به نظر خود بازیکن بستگی دارد ولی رئال قصد ایجاد انقلاب در شیوه خرید بازیکن دارد و یکی از اهداف آنها به خدمت گرفتن بازیکنان جوان و آینده دار است. به همین دلیل موراتا که محصول خود رئال است، در اولویت های خرید این باشگاه قرار دارد." باشگاه رئال مادرید
هانی نوروزی، فرزند هادی نوروزی، کاپیتان فقید پرسپولیسی ها متولد 26 آبان است و به همین منظور بازیکنان پرسپولیس و مسوولان باشگاه قصد دارند روز سه شنبه این هفته در مجموعه درفشی فر مراسم تولد او را برگزار کنند. پرسپولیس
پرسپولیسی ها انتظار دارند امسال و در غیاب هادی نوروزی حضور هواداران در درفشی فر باعث خوشنودی و خوشحالی فرزندش شود و اینگونه مراسم به یاد ماندنی ای برای او برگزار کنند.
علیرضا نورمحمدی و محسن بنگر به عنوان کاپیتان های پرسپولیس هماهنگی های لازم را در این باره انجام داده اند و به نظر می رسد سورپرایزهای ویژه ای نیز در انتظار هانی و هواداران پرسپولیس باشد. باشگاه پرسپولیس
محسن بزرگی در این باره به "ورزش سه" می گوید: صحبت هایی که در مورد فسخ قرارداد کرار می شود صحبت هایی است که در رسانه ها مطرح می شود. چیزی که واضح است این است که آقای افشارزاده وظیفه تصمیم گیری نهایی را به کمیته انضباطی باشگاه داده است و ما هم سعی می کنیم بهترین تصمیم را در این باره بگیریم. استقلال
او ادامه داد: تصمیم آن این است که در مرحله اول به دنبال این باشیم که قرارداد کرار را به صورت مسالمت آمیز فسخ کنیم و اگر راهی نبود به دنبال مراحل دیگر باشیم. اگر نتوانیم با کرار برای فسخ قرارداد به توافق برسیم وارد احکام انضباطی می شویم و ممکن است هر تصمیمی در این باره بگیریم. معاون حقوقی باشگاه استقلال در پاسخ به این سوال که آیا احتمال دارد کرار در استقلال ماندنی شود یا نه هم گفت: هرچیزی ممکن است. به هرحال وقتی حکمی صادر نشده است ممکن است هر اتفاقی بیفتد. البته منتظر بازگشت کرار به ایران هستیم تا رای نهایی را صادر کنیم.
* ما بهشت را برای کسانی که دل مومنین را شاد کنند مباح ساختیم. (حدیث قدسی) * نشانه آدمیان بهشتی تبسم همیشگی است. (رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم) * بعد از سلامتی خنده بزرگترین نعمت خداست.(امام علی علیهالسلام) * خنده و تبسم نشانه بارز خوشرویی است و آن موجب دوست یابی است. (امام علی علیهالسلام) * خوشحال کردن قلب مومن از ده حجّ با ارزشتر است. (امام صادق علیهالسلام) * نزد خداوند کافر خوشرو از مؤمن ترشرو عزیزتر است. (امام رضا علیهالسلام) * هر که مؤمنی را از غم و اندوه شاد کند خداوند دل او را در روز قیامت شاد میکند. (امام جواد علیهالسلام) * هیچ چیز مثل خوشرویی زندگی را شیرین نمیکند. (امام حسن عسگری علیهالسلام) * خنده در بهبود روابط انسان بسیار موثر است.
* خنده در طولانی نمودن عمر نقش موثر دارد. * خنده فشار خون را تعدیل میکند. * خنده سن افراد را کمتر نشان میدهد. * خنده زبان مشترک همه جهانیان است. * خنده هیچ هزینهای ندارد. * خنده پیامی زیبا دارد و آن این است: به سوی من بیایید. * خنده ، خنده میآورد و مسری است. * خنده در هیچ حیوانی دیده نمیشود و مختص آدمی است. * خنده نقش درمانی دارد، آنقدر که در بیمارستانهای امروزی اتاق خنده طراحی شده است. * خنده انبساط عروقی ایجاد میکند که در سلامتی موثر است. * خنده آنقدر مهم است که معمولا در هر درباری دلقکی ، هر روزنامه صفحه طنزی و هر شبکه تلویزیون فیلم کمدی است. * خنده در هر شرایطی امکان پذیر بوده و قابل دسترس است. * خنده گرفتن حمام اکسیژن و به قولی دویدن درجا است. (پزشک فرانسوی) * خنده با بازدم انجام میشود و این کار باعث میگردد CO2 از خون خارج شده و احساس مطلوبی ایجاد نماید. * خنده تعادل ظریف هورمونی ایجاد میکند. * خنده باعث افزایش هورمون کورتیزول شده و ایمنی بدن را در برابر بیماریها زیاد میکند. * خنده هورمون سروتونین را نیز افزایش داده احساس سرخوشی ایجاد مینماید. * خنده تعداد ضربان قلب (HR) را کاهش میدهد که در سلامتی موثر است. * خنده به دلیل شستن CO2 از خون و صورت را شفاف میکند. * خنده محبوبیت و جذابیت ایجاد میکند. * خنده شادی میآورد، همای طور که شادی خنده میآورد. * خنده قدرت یادگیری را افزایش میدهد. نقش خنده در کلاسهای درسی و آموزشی فوق العاده است. * خنده نشانه رضایت از وضعیت موجود است. * خنده نوعی تخلیه روانی بوده تنشها و احساسات سرکوب شده را رها میسازد. * خنده آنقدر مهم است که عکاسان میگویند لبخند ، لبخند ، لطفا لبخند بزنید!... * خنده بهدلیل انبساط عروقی ترمیم بافتهای آسیب دیده را تسهیل مینماید. * خنده از بیماریهای زخممعده و اثنی عشر جلوگیری میکند. * خنده کلسترول خون را کاهش میدهد. * خنده در پیشگیری از سکته قلبی و سکته مغزی بسیار موثر است. * خنده «دویدن بیحرکت» نام گرفته است و به این دلیل افراد لاغر را چاق و افراد چاق را لاغر میکند. * خنده باعث میشود که به دندانهایمان بیشتر توجه کرده و در نظافت آنها بکوشیم. * خنده سبب میشود دوستان بیشتری پیدا کنیم. * خنده زیاد ، مشکل فیزیولوژی ایجاد نمیکند چرا که خنده زیاد باعث افزایش ریزش اشک از چشم میشود و این نوع مکانیسم جبرانی یا دفاعی است که فشار خون مغزی را کاهش میدهد. * خنده بر خلاف تصور عموم چروک صورت را از بین میبرد ولی اخم چین و چروک را زیاد میکند. * خنده باعث افزایش اندرفین مغز میشود که نوعی مورفین طبیعی است و باعث احساس سرخوشی و شادی میشود. * خنده تحمل دردهای جسمی را آسانتر میسازد. 5 دقیقه خنده از ته دل موجب 5 ساعت تسکین درد میشود. * خنده نشانه بارز اعتماد به نفس ، سلامت روان و احساس امنیت است. * خنده با افزایش سن نسبت عکس دارد متاسفانه هرچه سنمان زیادتر شود کمتر میخندیم. * خنده با افزایش تحصیلات دانشگاهی نسبت عکس دارد. متاسفانه هرچه افراد تحصیلکردهتر میشوند. کمتر و دیرتر میخندند. * خنده چنان است که مقدار آن در ادیان و ملتها و نژادهای مختلف متفاوت است. * خنده در بروز ایدههای نو و خلاق موثر است. * خنده گرفتگیها و کرامپهای عضلانی را برطرف میسازد. * خنده باعث رفع خستگی میشود. * خنده اولین رفلکس مثبت یک نوزاد است. * خنده از فاصله 45 متری قابل تشخیص است. سایر احساسات را از این فاصله نمیتوان شناسایی کرد. * بگشا پسته خندان و شکر ریزی کن ........... خلق را از دهن خویش مینداز به شک (حافظ شیرازی) * بد و نیک هر دو ز یزدان بود ............ لب مرد باید که خندان بود (فردوسی) * خنده و تبسم صورت را زیبا میسازد. * اخم کردن کار اهریمنان است. * چهره خندان بیشتر در حافظه میماند. * برای غلبه انسان بر دشواریها خداوند 3 روش در اختیار انسان قرار داده است. خواب - امید - خنده (پروفسور امانویل) * خنده بهترین دارو برای معالجه افسردگی است. * خنده به آزادسازی تنش و احساساتی که باعث افزایش استرس میشود، بدون استفاده از لغات کمک میکند. * خنده روحیه دشمن را ناراحت و ضعیف میکند پس میتواند سلاح هم باشد. * خنده خیلی زیاد و بیمورد دل را میمیراند. (حضرت علی علیهالسلام) * از پس از هر گریه آخر خنده است. (ایرانی) * خنده خون سالم تولید میکند. (ایتالیایی) * تبسم عمیق از شمشیر برندهتر است.(اسپانیولی) * دنیا مثل آینه است اگر در آن بخندی به تو میخندند. (انگلیسی) * خنده در برابر عصبانیت مثل یخ روی آتش است.(یونانی) * انسان خندهرو موفقتر است. (ژاپنی) * اگر از کسی چیزی میخواهید اول او را بخندانید. * انسان خندهرو از دنیا راضیتر است مثل من. * خندیدن ، تمایل به برتر جلوه کردن نیز میباشد. * خنده بر هر درد بیدرمان دواست. (ایرانی) * یک تبسم شروع درایت است. (ماکسول ماتز) * جدیترین آدمها کسانی هستند که میخندند و میتوانند بخندانند. (فرانسوی) * تبسم دشمن را دوست میکند. (جرج نیکلا) مؤمن میبایست عبوس و گرفته نباشد و گشادهرو و خندان باشد و قدری مزاح مطلوبست و در صورت قهقهه حتما بگوید «اللهم لاتمقتنی» یعنی خدایا مرا دچار غم و اندوه دامنگیر مگردان. * از ام حلیمه همسر گرامی رسول اکرم نقل شده است که ایشان حتی در خواب هم تبسم بر لب داشتند گویی نه سرما و نه گرما بر ایشان اثر نداشت. همیشه با لبی خندان زندگی دلپذیر داشته باشید. منبع:تبیان
عشق به معناى واقعى چیست و کدامین عشق است که اساس و بنیان خانواده با آن مستحکمتر مىشود.؟
۱ – نیازهاى انسان به طور کلى دو دسته است: نیازهاى مادّى و نیازهاى معنوى. این نیازها، منشأ انگیزهها است و انسان پس از احساس نیازدر پی پاسخ برمی آیدپاسخ به نیازها، زمینه رشد و شکوفایى انسان را فراهم آورده، او را به سوى مرزهاى شکوفایى و کمال رهنمون مىشود.
یکى از مهمترین نیازهاى انسان، دستیابى به کمالات انسانى و درنتیجه، رسیدن به کمال مطلق است. همه تلاش و کوششها و بىقرارىهاى انسان، براى رسیدن به این نقطه اوج است و تا این وصال تحقق نیابد، فریاد نیاز انسان خاموش نمىشود. بنابراین، اگر انسان دریابد چیزى یا کسى نیاز کمال طلبىاش را ارضا مىکند یا وسیله دستیابى به آن حقیقت مطلق است، آن را دوست مىدارد و بدان عشق مىورزد؛ از این رو، محبت و عشق حالتى است که در دل یک موجود ذى شعور نسبت به چیزى که با وجود و تمایلات و نیازهایش تناسب دارد، پدید مىآید. جاذبههاى ادراکى همانند جاذبههاى غیر ادراکى است؛ یعنى همان گونه که در موجودات مادّىِ فاقد شعور، نیروى جذب و انجذاب وجود دارد و آهنربا آهن را جذب مىکند، در موجودات ذى شعور نیز جذب و انجذاب وجود دارد؛ امّا جذب و انجذاب در موجودات ذى شعور، آگاهانه است و عنصر شناخت در آن نقشى مهم دارد. به همین دلیل جذب و انجداب در موجودات ذى شعور را جاذبه ادراکى مىگویند؛ یعنى حقیقت این جاذبه را شناخت تشکیل مىدهد؛ به عبارت دیگر، محبت و عشق ورزیدن معلول شناخت است. ممکن است بپرسید ملاک این جذب و انجذاب و محبت و عشق ورزیدن چیست؟ ملاک آن، سازگارىاى است که آن موجود با محب و عاشق دارد. انسان به چیزى محبت مىورزد که سازگارى آن را با وجود و نیازهاى خود دریافته باشد. البتّه هر چه عنصر شناخت در این میان کم رنگ باشد، به همان میزان، ممکن است انسان دچار خطا شود و در تعیین مصداق محبوب و معشوقِ خود به بیراهه رود. مراتب محبت محبت؛ مراتبى دارد. کمترین مرتبه آن، محبتهاى ظاهرى و معمولى برآمده از امورى چون همانند شکل و رنگ و چهره اشخاص است. هنگامى که انسان ظاهر چیزى یا کسى را مىبیند و آن را با خواستههاى خویش متناسب مىیابد، توجهش به او معطوف مىگردد. در اینجا فردِ داراى جمال، به واسطه جمال یا کمالش، جاذبهاى دارد که دل را متوجه خویش مىسازد و کششى دارد که حواس و عواطف انسان را به سوى خود جلب مىکند. مرتبه بالاتر و عالى محبت، جایى است که متعلق علاقه انسان، امور معنوى و غیر محسوس باشد؛ مانند اینکه انسان به وجود صفاتى مانند شجاعت، غیرت یا عدالت و سخاوت در وجود کسى پىبرد. از آنجا که این صفات کمالى، مطلوب هر انسانى است و با فطرت کمال طلب انسان همخوانى دارد، جاذبه آن، دل انسان را متوجه خود مىکند. هر چه معرفت انسان بیشتر شود، متعلق محبت انسان، کاملتر و ارزشمندتر مىشود تا جایى که دل انسان به موجودى که منشأ همه کمالات و زیبایىها است، توجّه مىکند و عشق به معناى حقیقى و واقعىاش تحقق مىیابد و انسان، به آفریدگار کمال و جمال دل مىسپارد. این عشق نیز مراتبى دارد و هر کس به اندازه معرفتش به اسما و صفات الاهى از آن بهره مىبرد. عشقى که موجب استحکام خانواده مىشود ارزش محبتهایى که بر شمردیم، به متعلق آنها بستگى دارد. اگر متعلق محبت انسان، امور مادّى و جسمانى باشد، عمرى کوتاه و گذرا و در نتیجه ارزش کمتر دارد؛ امّا اگر متعلق محبت انسان امور معنوى باشد، به دلیل دوام و استمرار آن، ارزش فزونتر خواهد داشت. از همین جا مىتوان دریافت: »عشق و محبتى که بنیان خانواده را مستحکم مىکند، نباید صرفاً بر اساس امور شهوانى و خصوصیات ظاهرى باشد«؛ زیرا این گونه امور در معرض خطر و زوالند و نمىتوانند موجب استحکام و دوام خانواده شوند. عشقى موجب استحکام خانواده مىشود که داراى این دو ویژگى مهم باشد: ۱٫ پشتوانه معرفتى. ۲٫ ریشه داشتن در نیازهاى واقعى انسان به منظور فراهم ساختن زمینه کمال و بستن گذرگاههاى شیطان. چنین عشقى هرگز کهنه نمىشود؛ با گذشت زمان رنگ نمىبازد و تا پایان عمر استمرار مىیابد. بنابراین، آنچه مهم است، صبغه و رنگ این محبت است. اگر صبغه الاهى داشته باشد، در راستاى همان محبت حقیقى قرار خواهد گرفت. پرسش دیگرى که ممکن است به ذهن بیاید، این است که صبغه عشق و محبت خویش را چگونه دریابیم؟ از کجا بفهمیم این عشق و محبت جنبه شهوانى و حیوانى دارد یا عشق واقعى با صبغه الاهى است؟ اگر این محبت و علاقه هیچ گونه پشتوانه معرفتى ندارد و علاقهاى کور و بدون توجّه به معیارهاى مهم ایمان، اعتقاد، اخلاقیات و امور معنوى است، مىتوان دریافت فقط جنبه حیوانى و شهوانى دارد؛ امّا اگر این محبت بر اساس آگاهى از ویژگىهاى اخلاقى و اعتقادى و معنوى باشد و با توجّه به جنبههاى ظاهرى فرد و حفظ پاکدامنى و نجابت، در جهت دستیابى به آرامش و فراهم ساختن زمینههاى رشد و کمال پدید آمده، در واقع جاذبهاى ادارکى است نه کور و حیوانى. چگونه فرایند ازدواج را آغاز کنیم در پاسخ به بخش دوم پرسشتان که از چگونگى آشنایى و فرآیند ازدواج پرسیده بودید، باید بگوییم: اگر قصد دارید با کسى ازدواج کنید، پیش از اینکه محبت و علاقهاش را در دل جاى دهید، باید در مورد او و ویژگىهاى شخصیتىاش – در حدى که براى ازدواج لازم است – شناخت داشته باشید؛ البتّه علاقه اولیه در حدى که انگیزه و محرک انسان براى فراهم آوردن زمینههاى ازدواج باشد، در صورتى که شدت نیابد، اشکال ندارد. اگر این علاقه شدت پیدا کند، طبیعى است عقل را از عرصه انتخاب کنار خواهد راند و فرایند ازدواج را دچار مشکل خواهد کرد؛ زیرا »حبُّ الشَّىءِ یُعْمى و یُصِمّ«؛ یعنى دوستى هر چیزى باعث مىشود انسان، کورکورانه در مقابل آن تسلیم شود و با تفکر و تعقل در مورد آن تصمیمگیرى نکند. محبتى که پشتوانه معرفتى نداشته باشد، بصیرت انسان را درباره فرد مورد نظر کاهش مىدهد؛ در نتیجه از قدرت انتخاب مىکاهد و ممکن است نتایج نامطلوب به ارمغان آورد. از این روى، عقل سلیم حکم مىکند در امر مهمّى مانند ازدواج، مطالعه و تحقیق و نیز مشورت با کارشناسان و مشاوران مجرب انجام پذیرد. خوشبختانه پرسش شما گویاى این حقیقت است که اهمیّت ازدواج را به خوبى دریافتهاید و مىخواهید از طریق مشاوره، بهترین راهها را برگزینید. ما نیز فرصت را مغتنم شمرده، وظیفه خود مىدانیم نکات لازم و مهم را خدمت شما ارائه دهیم. باشد که از طریق انتخاب همسرى مناسب، در جهت رشد و تکامل خود گامى بلند بردارید و به سکونت و آرامش که فلسفه اصلى ازدواج است، دست یابید. خداوند بلند مرتبه، یکى از مهمترین فایدههاى ازدواج را رسیدن به آرامش روانى مىداند. «و مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها» (روم، آیه ۳۰).
راهکارهاى عملى و توصیههاى لازم در گزینش همسر به نظر مىآید، رعایت نکات زیر براى دستیابى به ازدواج موفق و همسر مناسب ضرورت دارد: ۱٫ بکوشید علاقه نخستین و پیش از خواستگارى را تا جایى که ممکن است کنترل کنید و پیش از طى مراحل بعدى، خود را به کسى وابسته نسازید؛ زیرا علاقه و وابستگى زیاد، مانع شناخت صحیح مىشود. ۲٫ از هر گونه تماس )تلفنى، حضورى و نامه( پیش از اقدامات رسمى خوددارى کنید. ۳٫ در نخستین اقدام، وضعیت و مشخصات فرد مورد نظر را با خانواده خود در میان گذارید و از دیدگاههاى آنان آگاه شوید. ۴٫ در صورت توافق با خانواده، تحقیقات را به وسیله افراد مجرب و مورد اعتماد آغاز کنید. ۵٫ در صورتى که نتایج تحقیقات، فرد مورد نظر را مناسب نشان مىدهد، به وسیله خانواده و افراد مجرب و مورد اعتماد، خواستگارى را آغاز کنید. ۶٫ در صورت پاسخ مثبت دختر و خانواده او، زمینه یک گفتوگوى طرفینى را با نظارت دو خانواده فراهم کنید تا با آراى یکدیگر درباره زندگى مشترک آشنا شوید. ۷٫ اگر در صحبتهاى اولیه همدیگر را پسندیدید و دیدگاههاى یکدیگر را پذیرفتید، در مسیر زندگى مشترک گام نهید؟ در تمام این مراحل، توجّه و توکل به خداوند، راهنما و راهگشاى شما خواهد بود. در پایان، خوشبختى و بهروزى شما را از خداوند متعال خواهانیم و کتابهاى زیر را براى آگاهى بیشتر در این زمینه توصیه مىکنیم: ۱٫ جوانان و انتخاب همسر، على اکبر مظاهرى، انتشارات پارسایان. ۲٫ اخلاق در قرآن، ج ۱، )بخش آثار روانى معرفت به خدا( و ج ۳، )بخش ازدواج و تشکیل خانواده( استاد محمد تقى مصباح یزدى، انتشارات مؤسسه در راه حق و مؤسسه آموزشى – پژوهشى امام خمینى. منبع: pasokhgoo.ir و نیک صالحی
همه گفتن:عشقت داره بهت خیانت می کنه! گفتم:می دونم! گفتن:این یعنی دوستت ندارهاااا! گفتم: می دونم! گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشی ! … گفتم:می دونم! گفتند:پس چرا ولش نمی کنی..؟! گفتم:این تنها چیزیه که نمی دونم . اس ام اس عاشقانه . از درد دوست نداشتن هایت گفتم خیانت را تجویز کردند گویا این آسان ترین راه عاشقی است . . . . . . بودم! دیــــــــــــدم با دیگری شـــادتری . رفتــــــــــم .
. . . آنان که بودنت را قدر نمی دانند رفتنت را “نامردی” میخوانند